الدن رینگ کلماتی مانند "حماسه" و "عالی" را به سخره می گیرد. در سرتاسر بازیهای «Soulsborne»، FromSoftware در مقیاس خود لذت میبرد: شهری مرمرین که برای غولها ساخته شده است، مستعمرهای از اژدها در بالای کوه، درههای وسیعی از سم، طاعون و آلودگی، و قلعههایی که تقریباً بهطور تقلیدی گوتیک هستند. در دنیای باز با Elden Ring (که به صورت تصادفی می توانید از اینجا بخرید)، FromSoftware شکل نهایی خود را باز کرده است و نتیجه - درست مانند روسایش - بارها و بارها شما را تحت تأثیر قرار می دهد.
هر افق جدیدی مانند یک نقاشی فانتزی بالاست. خواهید دید که به دریاچه ای پوشیده از مه خیره شده اید که تا جایی که چشم می تواند امتداد دارد. درختی درخشان در افق وجود دارد که میتوانید بر روی اسب طیفی خود، تورنت، سوار آن شوید. در کنار چشم انداز دو صخره وجود دارد که مانند نسخه های بزرگ گذرگاه غول از دریاچه بیرون می آیند - در سمت راست آکادمی رایا لوکاریا، یک برج علمی از عاج فیل جادوگران، و در سمت چپ یک کلیسای ویران شده قرون وسطایی وجود دارد. می توانید به آن مکان ها نیز سوار شوید.
ده ها شبح نمای را در هم می شکند و روستاها، شهرها و کلیساهای غرق شده را نشان می دهند. دوربین را کمی حرکت دهید تا خرابهها، جنگلهای وسیع، بزرگراههای آسمانخراش و اردوگاههای نظامی را ببینید. بهترین نقاشیها باعث میشوند که آرزو کنید کاش میتوانستید وارد آنها شوید و در هر جیب کوچکی از جزئیات نقب بزنید، و Elden Ring آن جذابیت را در هر منظره، جان پناه و فلات پوسیدهای که سرزمینهای بین را میسازد، میکارد.
این گستردگی به قیمت طراحی سطح فشرده و پیچیده ای که بازی های گذشته FromSoft را بسیار عالی می کند، تمام نشده است. در دنیای باز میتوانید به کاوش و مبارزه با دشمنان رومینگ در هر زمان و هر زمان که بخواهید، اما همچنان میتوانید تجربه سنتی Souls را در غارها، هزارتوهای زیرزمینی، سیاهچالها و سنگرها بیابید.
غارها فقط تعداد انگشت شماری از اتاق ها را در خود جای می دهند تا اینکه در یک باس فایت مناسب به اوج می رسند، در حالی که قلعه ها معمولاً شما را در حال نبرد در حیاط، پاکسازی بالا رفتن از دیوارها و پایین آمدن دوباره برای یک رویارویی با رئیس بسیار چالش برانگیز می بینند. شما نمی توانید از تورنت در این مناطق نیز استفاده کنید، که شما را محدود می کند و شما را از پیچیدن در اولین نشانه خطر باز می دارد.
سیاه چال های قدیمی اوج این فعالیت ها هستند. اولی، قلعه Stormveil، خط افق طوفانی را با کلونتهایی با لبههای طلایی، نقاشیهای پیچیده، و ردیف به ردیف منارههای سوزنیمانند سوراخ میکند. شما در خارج از دروازه اصلی با یک مبارزه طاقت فرسا با رئیس مبارزه با Margit the Fell Omen - یک جنگجوی سر به فلک کشیده که رگبار بی امان حملات غوغا را به راه می اندازد - شروع می کنید و سپس دیوارهای قلعه را دور می زنید و شاهین های غول پیکر را با تیغه های کاتانا برای پاها دفع می کنید، قبل از اینکه از طریق خزید. انبار شراب پر از تله و بالا رفتن از اولین برج از برج های متعدد قلعه. در اینجا با نگهبانان قلعه ملاقات خواهید کرد که ترکیبات خود را با انفجارهای طوفانی مهر و موم می کنند که می تواند شما را از دیوارها به سمت مرگ حتمی پرواز کند. بعد یک سالن ضیافت وجود دارد که توسط یک موجود عنکبوتی ساخته شده از اندام های انسانی که به طور زمختی به هم پیوند زده شده اند، گشت می زند. سپس یک حیاط وجود دارد که اگر میخواهید در آن طرف مقابل غولها موفق شوید، باید چند ده دشمن را با دقت فریب دهید و یکی یکی آنها را بکشید.
اقلام و اسرار خاصتری را در چند ساعت ELDEN RING نسبت به تمام دورههای پخش شده ASSASSIN'S CREED پیدا کردهام.
رئیس نهایی، گودریک پیوند زده شده، این سیاهچال چند ساعته را پوشش می دهد. این یکی از سختترین مبارزاتی است که تا به امروز در یک بازی FromSoft بازی کردهام، و در ابتدا به خودم میگویم که نمیتوانم در نوار سلامتی گودریک ضربهای وارد کنم، مگر اینکه به دنیای باز بازگردم و سطح بالاتری داشته باشم. . چند تلاش دیگر میگذرد و من کمی نزدیکتر میشوم، فقط گودریک مرحله دوم را با جدا کردن سر از روی اژدها و آمیختن آن به بازویش آغاز میکند. غافل از اینکه چه انتظاری دارم، فقط می توانم ببینم که بازوی اژدها مرا می رباید و زنده زنده می سوزانم. پس از چند تلاش دیگر، میتوانم با اطمینان گودریک را به آخرین ذره سلامتیاش برسانم، اما زنده ماندن برای مدت طولانی برای رسیدن به آن چند ضربه حیاتی آخر، مانند این است که از من خواسته میشود تا با مایک تایسون نخستوزیر به میدان بروم. اما در نهایت، همه چیز در جای خود قرار می گیرد و اجرای عالی مانند طلایی از هوا تحقق می یابد. من هنوز اشتباه میکنم و آسیبهای قابل اجتناب میبینم، اما موفقیتهای بزرگ - آن دسته از ترکیبهای هفت سیمی که من را در میانهروی میگیرند یا استقامتم را کاملاً از بین میبرند، اکنون قابل خواندن هستند - و من گودریک را به خاطر خودش میکشم.
من این حکایت طولانی از قلعه Stormveil را اضافه می کنم تا به کهنه سربازان FromSoft اطمینان دهم که هنوز هم می توانید تکه هایی از Dark Souls را در Elden Ring پیدا کنید، و اگر سیاه چال های میراث دومی را حتی در بهترین مناطق از سه گانه Souls انباشته کنید، انتخاب یک آن دشوار خواهد بود. برنده.
اتمام یک سیاه چال قدیمی، بخش دیگری از جهان باز را برای کاوش باز می کند. در حالی که هر منطقه به هم متصل است، چند منطقه متمایز وجود دارد که انواع دشمن، اکوسیستم و غارت خود را به رخ می کشند. Limgrove، منطقه شروع، همه علفزارها، بربرها و غولها است که با باد منفجر شدهاند، اما Liurnia of the Lakes به رنگ یاسی رنگ تحت سلطه موجودات مخفی و سخت پوستان است. در یک لحظه من خیلی به خرچنگی به اندازه یک اتوبوس نزدیک می شوم و او به اطراف می زند و با یک پنجه من را می گیرد، قبل از اینکه بارها با پنجه دیگر جمجمه ام را نیشگون بگیرد. یک مسیر اصلی واضح در کل بازی وجود دارد – که توسط جریانهای طلایی نور نشان داده میشود که شما را به مکان استراحت بعدی هدایت میکند – اما بخشهای عظیمی از Lands Between وجود دارد که هرگز مجبور به کشف آنها نمیشوید.
تورنت به شما امکان می دهد یک شبکه گسترده ایجاد کنید. به لطف سرعت او میتوانید بدون زدن یک ضربه از بیشتر جهان گذر کنید، بنابراین میتوانید به راحتی نقاط سفر سریع جدید را کشف کنید و از آنجا میتوانید از میان خرابهها برای گنج و مبارزه شروع کنید. بعد از 40 ساعت هنوز مناطقی وجود دارد که من هرگز پا به آن نگذاشتهام یا وقتی از کنار اسب میگذرم فقط نگاهی به آن انداختهام. هر زمان که عمیقتر کاوش کردهام، با ماموریتهای NPC، غارتهای منحصربهفرد، منابع کمیاب، ارتقاء شخصیتهای دائمی و باس فایتها پاداش دریافت کردهام. ممکن است در Elden Ring هیچ گونه فعالیت دنیای باز «معمولی» وجود نداشته باشد – این به اصطلاح با رویکرد قدیمی یوبی سافت به این سبک فاصله دارد – اما FromSoft محیطی ایجاد کرده است که همیشه به کاوش پاداش می دهد.
اسب شما فقط وسیله ای برای دور زدن ایمن نیست، و چند نبرد وجود دارد که در آنها تحرک تورنت برای پیروزی ضروری است. شما میتوانید با سرعتی ثابت حرکت کنید، که برای از بین بردن گروههایی مانند گرگ و سرباز عالی است، اما برای غولها و اژدهاها باید با دقت ضربات تاخت و تاز و جهشها را زمانبندی کنید تا از حملات آنها اجتناب کنید و تعدادی از خود را فرود بیاورید. . نبردهای اسب سواری به اندازه نبردهای پیاده روی پیچیده یا ظریف نیستند، اما یکی از تماشایی ترین مسابقاتی هستند که من تا به حال بازی کرده ام. هدایت بین پاهای یک شوالیه غولپیکر، نیزهای که نگاه میکند از قوزک پاهایش منفجر میشود، در حالی که یک هالبرد صد فوتی را در نیمهی راه دره میچرخاند، شبیه هیچ چیز دیگری در بازیهای ویدیویی نیست. و این حتی یک مبارزه با رئیس نیست. مبارزه با اژدهاها، که در گذشته چیزی شبیه پاشنه آشیل فروم سافت بوده است، به همین ترتیب فوقالعاده است، و فضای اضافی و تحرکی که دنیای باز ارائه میکند، آنها را به لحظات برجسته تبدیل کرده است.
در پیادهروی، نبرد از نظر سرعت و تنوع ساخت به Dark Souls III نزدیکترین احساس میشود، اما تأثیرات کوچکی از Sekiro در قالب حرکات مخفی کاری و حملات پرش وجود دارد. یک کانتر گارد جدید به شما این امکان را می دهد که یک بلوک را با یک حمله سریع و قدرتمند خودتان دنبال کنید، و بسیاری از مبارزات را کمی بیش از حد آسان می کند، اما یک نکته در این است که اگر استقامت خود را از بین ببرید، در محدوده دشمن خود خواهید بود. بار. همه حرکات جدید تکمیلی هستند - مخفی کاری به شما کمک می کند تا اردوگاه راهزنان عجیب و غریب را پاک کنید، و چند حمله پرش سخت ممکن است برای متزلزل کردن یک رئیس اولیه کافی باشد، اما هسته اصلی مبارزه برای هر بازیکن Souls آشنا خواهد بود.
بهترین نقاشیها باعث میشوند آرزو کنی که میتوانی وارد آنها شوی، و الدن رینگ آن را در هر چشمانداز جذاب میکارد و دیوارهای که زمینهای بین را میسازد
Ashes of War آیتمهای جدیدی هستند که میتوانید به سلاحها و سپرها ببندید، و افکتهایی را اضافه کنید که از مزاحمتهای موقت آمار و آغشتهسازی سلاح گرفته تا جادوهای قدرتمند و حملات منحصربهفرد را شامل میشود. من به سپرهایی که میتوانند دشمنان سطح پایین را متزلزل کنند، طوفانها اضافه کردهام، نیزهام را به چرخ مرگ تبدیل کردهام، شمشیری را با آسیبهای مقدس شکستهام، و جادو را با طلسم به موقع به جادوگران دشمن منحرف کردهام. دهها مورد از اینها در Elden Ring وجود دارد، و نمونهای دیگر از انعطافپذیری بازی هستند که به شما امکان میدهند از Dark Souls III یک هنر اسلحه بردارید و از هر سلاح مشابهی در زرادخانه خود استفاده کنید.
این سطح از انعطاف پذیری از طریق شخصی سازی شخصیت Elden Ring نیز گسترش می یابد. همانطور که در Dark Souls III می توانید فلاسک های FP و HP را متناسب با ساخت خود توزیع کنید. انواع طلسمها (که دقیقاً مانند حلقههای سهگانه Souls عمل میکنند) با علاقهمندان به شخصیتهای جهانی یا به حملات و انواع سلاحهای خاص مجهز کنید. اسلحه ها را می توان به 25+ ارتقا داد و به 11 شباهت مختلف تراز کرد. فلاسک مخصوصی وجود دارد که می توانید با دو افکت مختلف آن را سفارشی کنید. و می توانید انواع حیوانات روحی و NPC های مختلف را احضار کنید تا در مکان های خاص به شما کمک کنند.
این احضارها گاهی اوقات کمی سخت به نظر می رسند - دسته ای از گرگ ها که زودتر قفل را باز می کنم به من اجازه می دهد تا بدون دردسر زیاد برخی از مناطق شلوغ لیمگرو را در هم بشکنم - اما آنها فقط یک دست کمک موقت هستند. در مبارزهام با گودریک، به احضارم اجازه دادم آگرو او را فقط برای یک مهلت سریع بگیرد، بنابراین میتوانم دوباره از طرفداران سلاح استفاده کنم، بهبود پیدا کنم و دوباره بروم. گودریک برای خیلی چیزهای دیگر خیلی سریع آن را کشت. و در حالی که وقتی بتوانید گروهی از دشمنان را با خدمه طیفی خود مطابقت دهید، تنش را کاهش میدهد، صحنه نزاع و جدال حاصل - بزرگتر و آشفتهتر از هر مبارزهای در Souls - برای مقاومت در برابر آن بسیار خوب است.
قلعه STORMVEIL با کلونت های لبه های طلایی، ردیاب های پیچیده، و ردیف هایی از مناره های سوزنی مانند، آسمان را سوراخ می کند.
منوی آیتم ها نیز به طور گسترده گسترش یافته است، و با توانایی ساخت آیتم ها با منابعی که در سراسر جهان باز جمع آوری می کنید، تکمیل می شود. برخی از مواد فقط در مناطق خاصی رشد می کنند، و در چند مورد متوجه شدم که به همان گوشه ای از Lands Between باز می گردم تا ذخایری از Fire Grease را دوباره پر کنم تا بتوانم با یک تبر بزرگ در دستانم وارد عرصه رئیسی شوم، یا stamina regen بهتر است، یا یک جیب پر از چاقوهای پرتابی.
کاردستی و احضار احتمالاً تغییر مورد علاقه من در Elden Ring را نشان می دهد: نسبت به پیشینیان خود کمتر نفرت انگیز است. بدون اینکه بخواهم بحث خسته کننده دیگری در مورد سختی ایجاد کنم، یا آب سوالات حیاتی در مورد دسترسی را گل آلود کند، Elden Ring به راحتی قابل دسترس ترین بازی FromSoft است که من بازی کرده ام. برگه شخصیت شما در مورد نقاط قوت و ضعف شما کاملاً واضح است، توضیحات آیتم ها بی جهت با تکه های داستانی باطنی پنهان نمی شوند، و دستورالعمل های آموزشی هر مکانیک اصلی بازی را توضیح می دهند. داشتن آزادی پرسه زدن در جهان و رفتن به نبرد بعدی خود با موجودی پر از مواد مصرفی، بدون نیاز به ارواح که ترجیح می دهید برای ارتقاء سطح هزینه کنید، بسیار با طراوت است.
این به ویژه در مورد داستان و جستجو صادق است. من همیشه تلاش کردهام که در بازیهای Souls ضربات اصلی داستان را به دست بیاورم، به ندرت میدانستم وقتی راههای واضح برای پیشرفت داستان تمام میشود، با چه کسی صحبت کنم، و من تلاشهای NPC را از طریق شانس به جای فهمیدن کامل کردهام. مراحلی که باید در ادامه بردارم Elden Ring آن را با گزارشهای جستجو یا نوشتههای ژورنال برای شما تعریف نمیکند، اما وضوح کافی در گفتگو وجود دارد که من همیشه میتوانستم بفهمم چه کار کنم.
و از آنجایی که برداشتن آن کمی آسانتر است، حلقه الدن راه خود را در اعماق سرم پر کرده است. نمی توانم از فکر کردن به آن دست بردارم و می خواهم بی پایان در مورد آن صحبت کنم. در هر گوشه و کنار دنیا چیزی برای بررسی وجود دارد. من میخواهم در مورد این که چگونه یک تخممرغ Dark Souls واقعاً با صدای بلند خنده دارد، در مورد وسواس ظاهری آن نسبت به بچه پرندگان و جنینها، یا در مورد اینکه چگونه قدرتمندترین جادوهایم را از یک لاک پشت غولپیکر که کلاه پاپ بر سر داشت، یاد گرفتم صحبت کنم. من در چند ساعت Elden Ring آیتمها و رمز و رازهای ویژهتری را نسبت به تمام دورههای پخششده Assassin's Creed پیدا کردهام.
نقد الدن رینگ
سوپرکاتی از بهترین کار فروم سافت که به فضایی کاملاً جدید منتقل شده است. Elden Ring نه تنها با توجه به استانداردهای عالی توسعه دهنده خود یک شاهکار است، بلکه با تراکم بسیار زیاد در Lands Between، مسیر پیش رو را برای بازی های جهان باز به طور کلی روشن می کند.
دیدگاه خود را بنویسید